سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شناسنامه من |
اوقات شرعی

صدای آشنا

مرد درختی (چهارشنبه 87/8/22 ساعت 7:38 عصر)

ادامه مطلب...

  • نویسنده: ناصرپاهکیده

  • نظرات دیگران ( )

  • فرق حمام کردن آقایون و خانمها (سه شنبه 87/8/14 ساعت 8:25 صبح)

     

    یک دختر در حمام

    ساعت 4بعد از ظهر

    1- لباساشو رو درمیاره? رنگ روشن ها رو تو یک سبد و تیره ها رو تو یکی دیگه میگذاره

    2- در حموم رو از تو قفل میکنه? جلوی آیینه می ایسته? شکمش رو که تمام مدت داده بود تو? میده بیرون و شروع میکنه به غر غر و ایراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش

    3- در کمد رو باز میکنه انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت?مو? بدن? کف پا و ... رو بیرون میاره و می چینه رو لبه وان

    4-موهاش رو با شامپوی نارگیلی تقویت کننده? پرپشت کننده? براق کننده و...میشوره و هفده دقیقه ماساژ میده

    5- یکبار دیگه با همون شامپو موهاشو میشوره

    6ـ نرم کننده معطر پرتقالی رو به موهاش میماله تا ?? میشماره

    7ـ سی و پنج دقیقه زیر دوش می مونه.خوب آخه باید خیالش راحت بشه که تمام مواد شیمیایی از موهاش پاک شده. وگرنه بعد از حموم موها وز میکنه

    8ـ خمیر ریش داداشی رو کش میره و شیش کیلو خالی میکنه رو ساق پا و دست و پشت لب. بعد یه تیغ بر میداره و یا علی. آی

    9ـ موهاش رو حسابی می چلونه? حوله رو مثل عمامه می پیچه دور سرش. تو آیینه خودشو ورانداز میکنه. از اینکه در اثر کشش حوله چشم و ابروش کشیده شده? احساس خوشگلی می کنه و یه ماچ گنده واسه عکس خودش تو آیینه میفرسته

    10ـ خوشحالیش زیاد دوام نمیاره. چون یه جوش سرسیاه بی اجازه نوک دماغش سبز شده

    11ـ تمام نقاط بدنش رو معاینه میکنه و با ناخن و موچین میره به جنگ جوشها و موهای زائد بی تربیت

    12ـ حوله ش رو می پوشه و میره به اتاقش.تمام بدنش رو با لوسیون چرب میکنه

    13ـ چهل بار لباس می پوشه و در میاره تا انتخاب کنه

    14ـ 48 دقیقه پشت میز توالت می شینه و آرایش میکنه

    ساعت 8 شب

    یک پسر در حمام

    ساعت 4 بعد از ظهر

    1- همون طور که رو تخت نشسته ? لباساشو میکنه. هر کدوم رو پرت میکنه یه گوشه اتاق

    2ـ نیم وجب حوله رو میگیره دور باسنش و میره به سمت حموم

    3ـ می ایسته جلوی آیینه. شکمش رو میده تو. بازو میگیره. فیگور چپ? فیگور راست? نیم ساعت قربون صدقه خودش میره? (این قدوبالا رو ببین چه کرده .لای لای لالای لای)مامان جونش هم از تو آشپزخونه تایید میکنه

    4ـ زیر بغلش رو بو میکنه و رنگ چهره ش بر میگرده. سبز? آبی? بنفش

    5ـ در کمد شامپو ها رو باز نمیکنه چون اصلا توش چیزی نداره

    6ـ با قالب صابون سبزش زیر بغلهاشو کف مالی میکنه. یه عالمه مو می چسبه به صابون

    7ـ با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم میشوره

    8ـ نرم کننده مو؟؟؟ برو بابا

    9ـ زیر دوش میـ**زه  و به خاطر اکو شدن صداش تو حموم ?کر کر میخنده

    10ـ دو دقیقه بعد دوباره میزنه زیر خنده? آخه این دفعه بوش رسیده به دماغش

    11ـ چاه حموم رو هدف گیری میکنه و جیش میکنه توش

    12ـ از زیر دوش میاد بیرون و یکهو می بینه یادش رفته بوده در حموم رو ببنده. و همه فرش و کف خونه خیس شده.( بیخیال...مامان خشک میکنه

    13ـ حوله فسقلیش رو می پیچه دور باسنش و همون طور خیس خیس میره تو اتاق

    14ـ حوله خیس رو پرت میکنه رو تخت و ? دقیقه ای لباس می پوشه

    ساعت 4:15بعد از ظهر

     
     

     

     

     

     


  • نویسنده: ناصرپاهکیده

  • نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    طبیعت ایران
    رستوران هوایی (بوداپست-مجارستان)
    داخل کعبه
    کوچکترین پل بین الملی جهان ( آمریکا و کانادا)
    [عناوین آرشیوشده]
  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 3 بازدید
    بازدید دیروز: 2
    کل بازدیدها: 25618 بازدید
  • درباره من
  • صدای آشنا
    ناصرپاهکیده
    درکنار عشق
  • لوگوی وبلاگ من
  • صدای آشنا
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •